loading...
بسیج مسجد حضرت ولیعصر(عج)
فاوا بازدید : 5 دوشنبه 16 دی 1392 نظرات (0)

از فرازهای زیارت جامعه کبیره در معرفی امامان اینست که و جاهدتم فی اللّه حق جهاده همه توان خود را در راه خدا آنگونه که شایسته است به کار گرفتید.

 

واژه جهاد

این فراز برگرفته از آیه شریفه وجاهدوا فی اللّه حق جهاده است و قبل از آنکه به تفسیر آیه بپردازیم ابتدا باید واژه جهاد را مورد بحث قرار دهیم.

جهاد از ریشه جهد، و جهد به معنای به کار بردن نهایت توان است گفته شده جُهد به ضم جیم جُهد به معنای توان و به فتح جیم جَهد بمعنای مشقت و رنج است.(1)

راغب در مفردات می گوید: جَهد و جُهد بمعنی طاقت و توانایی و مشقت و سختی است و نیز گفته اند که جَهد بمعنای مشقت و سختی است و جُهد بمعنای کوشش گسترده و وسیع و توانایی است.(2)

بنابراین واژه جهاد مرادف با قتال نیست بلکه قتال از مصادیق بارز کوشش در راه خداست باین ترتیب واژه جهاد علاوه بر نبرد رزمی شامل مبارزات علمی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی نیز می شود.

 

تفسیر آیه شریفه

این آیه در سوره حج آیه 78 است و جاهدوا فی اللّه حق جهاده... در راه خدا جهاد کنید و حق جهاد را اداء کنید. سؤال اینست که حق جهاد چیست؟ مرحوم طبرسی می گوید: اکثر المفسرین حملوا الجهاد هاهنا علی جمیع اعمال الطاعة و قالوا حق الجهاد ان یکون بنیّة صادقة خالصة لله تعالی(3) اکثر مفسران گفته اند جهاد در اینجا مراد تمامی چیزهایی است که طاعت خداوند محسوب می شود و گفتند حق جهاد اینست که با نیّت صادق و خالص برای خداوند اتیان شود.

مفسر دیگری گفته است: معناه جاهدوا بالسیف من کفر بالله و ان کانو الآباء و الابناء(4)

معنای آن اینست که با شمشیر با کافران نبرد کنید هرچند پدران و برادران باشند.

مفسر دیگری گفته است: هو مجاهدة الهوی و النفس.(5) معنای حق جهاد جهاد با هوای نفس است.

به نظر می رسد که آنچه این مفسران گفته اند هر کدام بخشی از مصادیق حق جهاد است ولی می توان حق جهاد را در حوزه ای وسیع معنا کرد که هم کمیّت افعال را هم کیفیت آنها را هم از جهت زمان هم از جهت مکان و هم از جهت انگیزه ها دید.

 

امامان و حق جهاد

اینک جای این سؤال است که مراد از اینکه امامان را با این وصف می ستائیم که آنان در راه خدا حق جهاد را صورت دادند چیست؟

نمی توان تفسیر این جمله را منهای عبارات بعدی دید عبارت بعدی اینست که حتی اعلنتم دعوته و بیّنتم فرائضه و نشرتم شرایع احکامه و سننتم سنته و صرتم فی ذلک منه الی الرضا و سلمتم له القضاء... تا آنجا که دعوت خداوند را آشکار و واجباتش را تبیین و مقررات و حدودش را اجرا و احکام او را منتشر نمودید و سنت او را پایه گذاری کردید و به سبب آنچه انجام دادید به مقام رضا دست یافتید و برای حکم الهی سر فرو آوردید.

با توجّه به این جملات حوزه جهاد امامان را باید در عرصه اجتماع تبیین کرده حق جهاد را در این راستا معنا کنیم.

یعنی با تلاش امامان بود که دین خداوند علنی شد و حدود و ابعاد دین بیان گردید.

با این نگاه باید به بررسی جهاد امامان در عرصه دین بپردازیم و ببینیم که در این حوزه چه تلاشهایی صورت دادند.

 

جهاد امامان در عرصه تبیین دین

بدون هیچگونه تردید اگر تلاش گسترده امامان در حوزه تبیین دین نبود امروز از دین چیزی جز خرافه و موهومات باقی نمانده بود. آنها بودند که حتی در سخت ترین شرائط تمام همّت خود را در این جهت مصروف نمودند. آنها از هر فرصتی برای این کار استفاده می کردند در تاریخ زندگی مولی علی(ع) آمده است: روی انّه کان اذا یفرغ من الجهاد یتفرغ لتعلیم الناس و القضاء بینهم(6) روایت شده است که هرگاه مولی علی(ع) از نبرد فراغت پیدا می کرد به آموزش مردم و داوری بین آنان می پرداخت.

نیز حضرت امام باقر(ع) در تبیین سیره مولی علی(ع) می فرماید: کان علیٌ(ع) اذا صلّی الفجر لم یزل معقب الی ان تطلع الشمس فاذا طلعت اجتمع الیه الفقراء و المساکین و غیرهم من الناس فیعلّمهم الفقه و القرآن و کان له وقت یقوم فیه من مجلسه ذلک(7) روش حضرت مولی علی(ع) این بود که وقتی نماز صبح را به جا می آورد در حال تعقیب نماز بود تا خورشید طلوع می کرد. هنگام طلوع خورشید، تهی دستان و مستمندان و دیگر قشرهای مردم نزد او جمع می شدند او به آنان دین شناسی و قرآن می آموخت و در ساعتی خاص از این جلسه برمی خاست.

این منش مولی علی(ع) بود. همانگونه که در جبهه رزم نظامی اهتمام داشت همانگونه در جبهه فرهنگی تلاش وافر داشت و اصولاً حضور در این جبهه را وظیفه حکومت می دانست، می فرمود از جمله وظیفه حکومت اسلامی آن است که: ...و تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا...(8) شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و آداب آموزم تا بدانید.

نیز به استاندارش قثم بن عباس می نویسد:...و اجلس لهم العصرین فافت المستفتی و علّم الجاهل و ذاکر العالم...(9) ...بامداد و شامگاه برای آنان مجلس ساز آنرا که خواهد فتوا ده و نادان را بیاموز و با دانا به گفتگو بپرداز...

 

امام حسن(ع) و جهاد فرهنگی

حضرت امام حسن(ع) پس از نرمش قهرمانانه خویش به مدینه هجرت کرد. و در مدینه به کار گسترده فرهنگی پرداخت و با تربیت شاگردانی برجسته دین خود را به مکتب اداء کرد. برخی از آنان همانها بودند که از چشمه فروزان علوم نبوی(ص) و علوی(ع) نیز بهره مند شده بودند همانند احنف بن قیس، اصبغ بن نباته، جابربن عبداللّه انصاری، حبیب بن مظاهر، حجربن عدی، رفاعة بن شداد، سلیمان بن صرد خزاعی، سلیم بن قیس هلالی، عمروبن حمق خزاعی، کمیل بن زیاد نخعی، میثم بن یحیی معروف به میثم تمارو...و... پرداخت. شاگردانی که هر کدام اعلام هدایت و سفیر نور بودند.

امام حسن(ع) پس از ماجرای صلح در سنگر مبارزه با تهاجم فرهنگی قرار گرفت که عمده باند معاویه در سنگر تهاجم بودند و امام حسن(ع) در سنگر مبارزه با تهاجم. از حضرت امام حسن(ع) روایات فراوانی در ابعاد مختلف معارفی رسیده است.

 

امام حسین(ع) و جهاد فرهنگی

سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) نیز در دوره ده ساله امامت خود پس از شهادت امام حسن(ع) در سنگر برادر قرار داشت.

برخی از برگزیدگانی که از مکتب امام حسن(ع) بهره مند شدند، از مکتب سالار شهیدان هم بهره گرفتند و کسانی دیگر همچون ابو سعید خدری، انس بن حارث، جابربن یزید جعفی، جعدة بن هبیرة، طاوس یمانی، عبداللّه بن عباس، و... اینها علاوه بر یاران فداکاری بودند که همچون خورشید در بین یاران امام می درخشیدند.

حضرت در ابواب مختلف دین، عرصه فقهی، تفسیری، اخلاقی، کلامی و... و... رهنمودهای فراوانی دارند.(10)

گرچه قیام خونین حضرت را باید به نحوی قیام فرهنگی بنامیم. قیامی که فرهنگ دفاع از دین، استقامت در راه حق، ایثار در راه حق و... و... را به انسانها تا روز قیامت آموخت.

 

تلاش فرهنگی امام سجاد(ع)

حضرت امام سجاد(ع) نیز با اینکه در خفقانی ترین دوره ها زندگی می کرد دوره ای که خلفای جبّار دیکتاتورانه روش را علیه امامان و علیه مردم داشتند. خلفای جباری که می گفتند: یأمرنی احد بتقوی اللّه الّاضربت عنقه(11) هر کس مرا دعوت به تقوا کند گردنش را می زنم!

پرواضح است در چنین شرائط، کار فرهنگی کار آسانی نیست اما می بینیم، حضرت با دعای بلندش عالی ترین مفاهیم دین را در حوزه های مختلف تبیین نموده است و در همین شرائط به وظیفه مرزبانی به احسن وجه انجام وظیفه نموده است.

 

امام باقر(ع) و امام صادق(ع)

دوره این دو امام بزرگوار را باید دوره شکوفایی فرهنگ دینی بنامیم این دو امام بزرگوار از فرصت درگیری بنی امیه و بنی عباس استفاده کردند، تلاش فرهنگی را به اوج رساندند. کاری که دشمنان ائمه در دوره مولی علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امام سجاد(ع) نگذاشته بودند در این وسعت صورت پذیرد صورت دادند و در حقیقت استقلال فرهنگی دین را در تمامی ابعاد دینی جهت دادند. این دو امام در عرصه تلاش فرهنگی از شیوه های مختلفی بهره می گرفتند:

الف: جلسات درس عمومی در مسجد رسول خدا داشتند که همه در آن شرکت می کردند هم شیعیان و هم اهل سنت. بزرگان اهل سنّت از حضرت امام صادق(ع) در این جلسات بهره ها گرفته اند، همانند ابوحنیفه، مالک بن انس، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، یحیی بن سعید انصاری، یحیی قطان، ایوب سجستانی، ابوعمروبن علاء، عبدالعزیز الداوردی، سلیمان بن بلال، ابن جریح ابن اسحق، روح بن قاسم، وهب بن خالدو...و...(12)

ب: تشکیل مجالس خصوصی که اغلب در منزل آن حضرت انجام می گرفت و فقط اشخاص خاصی در آن شرکت می کردند.

ج: تربیت شاگردان متخصص در حوزه های علوم قرآنی، مسائل اعتقادی و بویژه در عرصه مناظرات و بحثهای آزاد همانند هشام بن حکم، مؤمن الطاق و...

د: جلسات مناظرات علمی که در حقیقت تریبون نشر اندیشه در عصر حضرت امام باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) بوده است. در این جلسات فردی که از پاسخ دادن به سؤال طرف مقابل عاجز می شد در حقیقت اعتراف به عجز خود نموده و تسلیم شده است.

امام صادق(ع) ضمن انجام مناظرات فراوان با منحرفان فکری و اعتقادی اعم از مادی ها و زنادقه، خوارج یا علماء معتزله و دیگر علماء اهل سنت از شرائط زمان و مکان برگزاری این محافل برای تبلیغ رسالت الهی سود جستند.

امام بسیاری از مناظرات خود را در موسم حج در مسجد الحرام، تشکیل می دادند که این خود یکی از ظرافتهای این رسالت مهم الهی است که مبلّغ باید از زمان و مکان بهترین استفاده را بنماید. موسم حج زمان جمع شدن دانشمندان فرق مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی در مکّه بود و با یک مناظره که به شکست خصم منجر می شد هزاران بیننده تحت تأثیر قرار می گرفتند. از سوی دیگر در زمان برگزاری مراسم حج، امام و یاران ایشان از امنیّت خاص زمان برگزاری مراسم و منطقه حرم برخوردار بودند و این امر به گستردگی کار کمک می کرد.

ه: تشویق یاران به نوشتن احادیث که این خود گام بلندی در راستای ماندگاری فرهنگ اهل بیت علیه السلام بود. ابوبصیر می گوید از حضرت امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: ...اکتبوا فانکم لاتحفظون حتی تکتبو(13) بنویسید که شما (معارف اسلامی را) حفظ نخواهید کرد مگر آنکه بنویسید.

در روایت دیگر به یکی از یاران خویش فرمود: اکتب وبث علمک فی اخوانک فان متّ فورث کتبک بنیک فانه یأتی علم الناس زمان هرج لایأنسون فیه الا بکتبهم(14) بنویس و علمت را بین برادرانت منتشر ساز اگر از دنیا رفتی فرزندانت کتابهایت را به ارث می برند همانا زمانی بر مردم می رسد که هرج و مرج خواهد بود که در این دوره جز به کتابهای خود مأنوس نخواهند بود.

این توصیه و تشویق خود عامل مهمی بود که بسیاری از یاران امام صادق(ع) دست به قلم شده و اصول اربعمأته که مصدر کتابهای اصلی شیعه است شکل بگیرد.

مرحوم محقق حلّی در مقدمه معتبر می گوید از جوابها و گفته های امام صادق(ع) چهارصد کتاب نوشته شد که آنها را اصول نامیدند.(15)

مرحوم طبرسی در اعلام الوری گوید: فان اصحاب الحدیث قد جمعوا اسامی الرواة عنه من الثقات علی اختلافهم فی المقالات و الدیانات فکانوا اربعة آلاف رجل(16)

همانا اصحاب حدیث نام راویان وثوق را با اختلافی که در نظر و مذهب دارند جمع کرده اند تعداد آنها چهار هزار مرد شده است.

ناگفته نماند شاگردان امام صادق(ع) تنها اصول چهارصد گانه را ننوشته اند بلکه آنها کتابهای دیگری نیز نوشتند مثلاً:

1 ابان بن تغلب غیر از اصلی که گفته شد کتاب معانی القرآن، کتاب القراءات و کتاب الشیعه را نوشت.(17)

2 ابوحمزه ثمالی(ثابت بن دینار) متوفای 150 از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که کتاب تفسیر القرآن و کتاب نوادر را نوشته است.(18)

3 مفضل بن عمر کوفی که کتابهایی نوشته از جمله ما افترض اللّه علی الجوارح من الایمان و کتاب یوم و لیلة و کتاب فکر و...و....(19)

4 هشام بن حکم از اصحاب امام صادق(ع) که رجال نجاشی کتابهای متعددی برای او نقل کرده است.(20)

5 ابوجعفر احول مؤمن الطاق از اصحاب امام صادق(ع) که کتاب امامت، کتاب معرفت، کتاب ردّ بر معتزله، کتابی در امر طلحه و زبیر نوشته است.(21)

نهضت نگارش و قلم نقش ارزشمندی در ماندگاری فرهنگ اهلبیت علیهم السلام داشته است.

تبیین نقش فرهنگی دیگر امامان از عهده یک مقاله بیرون است و خود موضوع یک کتاب مستقل است.

 

جهاد سیاسی امامان

حق جهاد امامان علیهم السلام را نباید منحصر در جهاد فرهنگی نمود. بلکه باید آنرا در حوزه جهاد سیاسی نیز دید. که اگر این جهاد سیاسی نیز نبود راهی برای علنی کردن دعوت مکتب نبود. در این رابطه نکاتی گفتنی است:

1 در نگاه امامان سیاست به معنای صحیح آن در متن دین است و از آن جدا نیست. دلیلش آن است که در همین زیارت جامعه کبیره امامان را ساسة العباد می خوانیم در این باره در ذیل فراز فوق به مبسوط سخن گفته ایم.

2 می توان در یک تحلیل جهاد فرهنگی امامان را هم جهادی سیاسی نامید زیرا که بردگی فرهنگی مبنای بردگی سیاسی است به همین ترتیب استقلال فرهنگی هم زیربنای استقلال سیاسی است و همه امامان و عمدة حضرت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در حقیقت رزمنده فرهنگی مکتب بودند.

3 در عرصه سیاسی ما شاهد دو نوع تحرّک سیاسی در سیره امامان علیهم السلام هستیم یکی تحرّک علنی سیاسی و دیگری تحرّک مخفی.

تحرّک علنی سیاسی به معنای عامش را در سیره مولی علی(ع)، سیره امام حسن(ع) و سیره امام حسین(ع) می بینیم. گفتنی است تحرّک سیاسی اعم از قیام است. قیام بخشی از تحرّک سیاسی است ولی محدود به آن نیست سکوت هدفمند هم تحرّک سیاسی است. بدست گرفتن حکومت هم تحرّک سیاسی است، نرمش قهرمانانه هم تحرّک سیاسی است. قیام خونین هم تحرّک سیاسی است. و نیز نمونه ای دیگر در حوزه سیره سیاسی امامان ولی بخش دیگر تحرّک سیاسی همان تحرک سیاسی مخفی است که تحت عنوان تقیة در معارف اسلامی ما مطرح است.

مرحوم شیخ مفید تقیه را چنین تعریف می کند:

التقیة سرّ الاعتقاد و مکاتمة المخالفین و ترک مظاهرتهم بما یعقب ضرراً فی الدین و الدنی(22)

تقیه مستور دانستن اعتقاد باطنی و کتمان در برابر مخالفان بخاطر اجتناب از زیانهای دینی و دنیوی است.

درست که تقیه در حوزه امور شخصی نیز مطرح است، لیکن از تشبیهی که امامان علیهم السلام از تقیه کرده اند می توان تقیه را سپری برای مبارزه عمیق تر(23) تفسیر کرد.

تعابیری همچون جنّة و ترس که به معنای سپر است، حرز که به معنای وسیله حفظ است. این تعابیر گویای اینست تقیه به مفهوم واقعی کار مجاهدان است نه گوشه گیران فاقد تعهد و مسؤولیت و نه عافیت طلبان ترسو.

امام باقر(ع) فرمود: ...انّ التقیة جُنّة المؤمن(24) همانا تقیه سپر مؤمن است.

امام صادق(ع) فرمود: التقیة تُرس المؤمن و التقیة حرز المؤمن(25) یعنی تقیه سپر مؤمن است و وسیله حفظ و نگهداری او.

در حدیثی از امام صادق(ع) می خوانیم که فرمود: علیک بالتقیة فانها سنّة ابراهیم الخلیل(26) بر تو باد که تقیه را فراموش نکنی زیرا آن روش ابراهیم خلیل آن قهرمان بت شکن است. ابراهیم کسی بود که یک تنه با نمرود جبار مبارزه کرد نه تنها با او بلکه با متعصبان لجوج که در برابر انواع بتها سجده می کردند نیز درگیر شد و همه را با منطق کوبنده و شجاعت بی نظیر خود به زانو درآورد. لیکن او از تقیه به عنوان سپری برای مبارزات خویش بهره گرفت.

مبارزات سرّی امامان(ع) یا تأیید قیامهای مخلصانه را به صورت مخفی، می توان مصداقی از مصادیق تقیه نامید.

تأیید قیام مخلصانه شهید زید بن علی بن الحسین که در مقابل دستگاه خلافت جبار هشام بن عبدالملک قیام کرد از این نمونه قیامهاست با اینکه حضرت به صورت علنی در این قیام دخالت نداشت اما مؤید آن بود. امام صادق(ع) فرمود: مضی واللّه زید عمّی و اصحابه شهداء مثل ما مضی علیه علی بن ابی طالب و اصحابه(27) بخدا قسم عمویم زید و اصحابش شهیدند بر همان راهی بودند که حضرت علی بن ابی طالب و اصحابش بودند.

امامان تشکلهای مخفی را سامان داده بودند و در رأس هر تشکل یک مسؤول بوده است و نامش داعی بوده است.(28)

این تشکلها توانستند تفکر اسلام ناب محمّدی(ص) که تجلّی آن در فرهنگ شیعی است گسترش دهند. هر کدام از این تشکلها پرونده هایی برای افراد وفادار داشتند. محمد بن عبداللّه بن الحسن ملقب به نفس زکیه این پرونده ها را در اختیار داشت و وقتی احساس کرد در آستانه دستگیری است آنها را سوزاند تا دشمن به آنها دسترسی پیدا نکند.(29)

راز قتل معلی بن خنیس از یاران وفادار حضرت امام صادق(ع) همین بود که با همه تهدیدها حاضر نشده بود اسامی شیعه را لو دهد و راز زندان 17 ساله محمد بن ابی عمیر آنهم در زندانهای سیاهچال هارونی همین بود که حاضر به افشای این اسامی نشده بود اینها همه گویای آن است که امامان از تحرکهای سیاسی بدور نبودند.

از جمله جلوه های مبارزات سیاسی غیر علنی ائمه مبارزه منفی با دستگاه خلافت و ممنوع نمودن هرگونه همکاری با آنان بود. حتی می فرمودند که لاتعنهم علی بناء مسجد(30) در ساختن مسجد نیز آنان را کمک نکنید.

در روایتی آمده است: من سود اسمه فی دیوان ولدسابع هم حشره اللّه یوم القیامة خنزیر(31) آنکس که نامش را در دفتر آنان بنویسد خداوند روز قیامت او را به صورت خوک محشور می کند.

و امثال این روایات فراوان است.

سلام بر امامان که مجاهد فی سبیل اللّه بودند، هم در جبهه فرهنگی، هم در جبهه حاد سیاسی مثل سالار شهیدان و هم در جبهه غیر حادّ و حق جهاد را ادا کردند.

 

 

 

 

 پی نوشت ها:

1. صحاح اللغه، ج 2، ص 460.

2. مفردات راغب، ص 101.

3 و 4 و 5. مجمع البیان، ج 7، ص 263.

6. ارشاد القلوب، ص 218؛عدة اسلامی، ص 101؛ بحارالانوار، ج 103، ص 16؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج 3، ص 420.

7. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، ج 4، ص 109؛ بحارالانوار، ج 41، ص 133.

8. نهج البلاغه، خطبه 34.

9. همان، نامه 67.

10. به کتاب مسند الامام المجتبی(ع) تألیف عزیز اللّه عطاردی مراجعه فرمائید.

11. به کتاب مسند الامام حسین(ع) در 3 جلد تألیف عزیزاللّه عطاردی مراجعه فرمایید نیز کتاب موسوعة کلمات الامام حسین(ع) تدوین پژوهشکده باقرالعلوم.

12. به مقاله ارزشمند و نفیس الامام السجاد باعث الاسلام من جدید.

13. سیراعلام النبلاء، ج 6، ص 439 ؛ حلیة الاولیاء، ص 231.

14. کشف المحجة، ص 173؛ بحارالانوار، ج 2، ص 152، ح 38؛ عوالم العلوم و المعارف کتاب العلم، ص 455.

15. کشف المحجة، ص 35؛ بحارالانوار، ج 2، ص 150، ح 27.

16. المعتبر، ج 1، ص 26 چاپ جدید.

17. اعلام الوری، ج 1، ص 535.

18. فهرست ابن ندیم، ص 308.

19. رجال نجاشی، ص 115، شماره 296.

20. همان، ص 416، شماره 1112.

21. رجال نجاشی، ص 433، شماره 1164.

22. همان، ص 325، شماره 886.

23. تصحیح الاعتقاد، ص 66.

24. نام کتابی پیرامون تقیه از آیة الله العظمی مکارم شیرازی.

25. وسائل الشیعه، ج 16، ص 211، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر ابواب الامر و النهی باب 24، حدیث 25.

26 و 27. وسائل الشیعه، ج 16، ص 205 و ص 208، کتاب الامر بالمعروف و النهی عن المنکر ابواب الامر و النهی باب 24، حدیث 7، و حدیث 17.

28. امالی شیخ صدوق، ص 349.

29. الکنی و الالقاب، ج 2، ص 417.

30 و 31. وسائل الشیعه، ج 17، ص 180، کتاب التجارة ابواب ما یکتسب به باب 42، حدیث 8 و 9.

برچسب ها نرمش , سیاسی , جهاد ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 58
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 276